رویا بلاگ ابزاری است پیشرفته برای ساخت وبلاگ حرفه ای رایگان و سایت ساز حرفه ای .
كارگردان «در انتهاي شب» با هوشمندي، روايت خود درباره زندگي زناشويي و موقعيت اجتماعي زنان و مردان در جامعه را بدون پيش داوري و بر اساس اتفاقات اجتماعي روز كه مهمترين آن مساله اقتصادي است پيش ميبرد.
به گزارش فيلمنت نيوز، سريال «در انتهاي شب» به كارگرداني آيدا پناهنده از پلتفرم فيلم نت در حال پخش است؛ سريالي كه فيلمنامه آن از نقطهاي درست و پر چالش با بازي گيراي پارسا پيروزفر و هدي زنالعابدين شروع شد. آيدا پناهند در مقام كارگردان در سال ۱۳۹۴ براي فيلم سينمايي «ناهيد» موفق به دريافت جايزه «آينده نويدبخش» از جشنواره فيلم كن ۲۰۱۵ در بخش نوعي نگاه شد. همچنين توانست يكي از سه فيلمساز زن جواني باشد كه در سال ۲۰۱۶ جايزه Women In Motion را از جشنواره فيلم كن ۲۰۱۶ دريافت كند. او پس از «ناهيد» سه فيلم سينمايي «اسرافيل»، «پاييز نيكايدوها» كه محصول مشترك ژاپن و هنگ كنگ بود و همچنين «تي تي» را در كارنامه كاري خود دارد و حالا با درام اجتماعي «در انتهاي شب» پا به عرصه سريال سازي در شبكه خانگي گذاشته است.
از آنجايي كه اين كارگردان جوان در بيشتر آثارش چه در مقام كارگردان و چه فيلمنامه نويس با محوريت موضوع زنان به دغدغههاي فردي و اجتماعي آنان پرداخته در اين سريال نيز اين دغدغه را پيگيري ميكند. او كه فيلمنامه اين ميني سريال ۹ قسمتي را همچون خيلي از آثار گذشتهاش با همكاري ارسلان اميري نوشته است با هوشمندي، روايت خود در رابطه با زندگي زناشويي و موقعيت اجتماعي زنان و مردان در جامعه را بدون پيش داوري و بر اساس اتفاقات اجتماعي روز كه مهمترين آن مساله اقتصادي است پيش ميبرد. اگرچه فضايي كه از برآيند كلي سريال برداشت ميشود از جمله خريد خانه ولو در خارج از تهران كه تبديل به آرزوي هر ايراني شده است و در شرايط كنوني جامعه كه خيليها حتي هزينه اجاره مسكن را هم ندارند و همچنين شخصيت فرهنگي كه هر دو كاراكتر اصلي سريال دارند و از نوع زيسته آنان كه در برخوردها و ديالوگها و نوع پوشش آنان كاملا محسوس است ذهن را به اين سمت سوق ميدهد كه بيش از مسائل اقتصادي موقعيت اجتماعي و شايد تفاوت فرهنگي يا فاصله سني و به مرور كه سريال جلو ميرود شايد خاطراتي در گذشته و حتي نرسيدن به يك استانداردي از آمالهاي قبل از ازدواج باعث جدايي آنها شده است.
در ديالوگهاي قسمت اول سريال بين ماهي و بهنام تا حدي اختلاف سليقه در اين زندگي مشترك بروز ميكند و تقاضاي جدايي بدون اين كه مخاطب فرصت پيدا كند با روايت و شخصيتهاي داستان همراه شود، شوكي است كه سازنده اثر آگاهانه به مخاطب وارد ميكند تا در ادامه هر شخصيت را بصورت مجزا در معرض قضاوت مخاطبش قرار دهد.
نوع روايت «در انتهاي شب» از گونههاي نادر سريالسازي در ايران است كه وقتي برداشتهاي متفاوتي از آن در فضاي مجازي شاهد هستيم به آن معناست كه در عين همراه كردن مخاطب، او را به فكر واداشته و هر فرد را از ظن خود پاي ديدن سريال كشانده است.
تجربه ثابت كرده است وقتي فيلمنامهاي با اصول و تكنيك نوشته ميشود و كارگردان با دغدغه و وسواس دكوپاژ كرده و از بازيگرانش بخصوص بازيگر كودك بازي ميگيرد، در كنار تجربه خود بازيگران از جمله پيروزفر، زينالعابدين و حتي نقش حاشيهاي مثل پدر ماهي كه داوودنژاد بهخوبي از عهده آن بر آمده است، اثري خلق ميشود كه هر سليقهاي را با خود همراه ميكند.
در انتهاي شب را اختصاصي در فيلمنت ببينيد
بر خلاف نظر برخي همكاران و شايد اظهارنظر برخي مخاطبان اين سريال در فضاي مجازي درباره روايت داستان بر اساس اتفاق و تصادف، معتقد هستم وقتي فيلمنامهنويس از تصادف در بهوجود آوردن اتفاق پيش برنده بر اساس يك داستان منسجم با شخصيتپردازي قابل قبول استفاده ميكند اشكالي به فيلمنامه وارد نميشود. به عنوان مثال جا گذاشتن كليد روي درب واحد مسكوني كه از قسمت اول چه با ديالوگ و چه بر اساس رفتار يك ذهن پريشان ناشي از فشار زندگي شخصي و موضوعاتي كه در محيط كار بهنام وجود دارد، ذهن مخاطب همواره دنبال اين است كه اين فراموشكاري كجاي قصه دردسرساز ميشود و اگر در قسمت پنجم اين سريال به ورود مرد ناشناس به منزل منجر نميشد اين مهندسي در فيلمنامه الكن ميماند.
به نظر من عنصر تصادف در فيلمنامههايي محل ايراد است كه فيلمنامهنويس در روايت قصه خود با مشكل رو به رو ميشود و سعي ميكند با اتفاق و عنصر تصادف بصورت باسمهاي روايتش را توجيه كند كه اين معضل در برخي فيلمهاي كمدي اين روزهاي سينما و سريالهايي كه مخاطب را با خود همراه نميكنند ديده ميشود. در صورتي كه «در انتهاي شب» با مهندسي و هوشمندي با تلفيق روايت خطي و غيرخطي و همچنين شخصيتپردازي درست، ساختمان فيلمنامه را از فونداسيون محكم و استوار پيش ميبرد. قصد ندارم بگويم اين سريال بيعيب و نقص است و قصد هم ندارم همانند برخي فقط عيبهاي آن را مورد توجه قرار دهم اما ظاهرا پناهنده در هر قسمت قرار است با تعليقهاي جديد شگفتانهاي براي مخاطب داشته باشد و از آنجايي كه هنوز پخش آن به پايان نرسيده نميتوان گفت سر انجام روايت داستان و شخصيتها به كجا ميانجامد كه اين خود از محاسن اين اثر است كه غير قابل پيشبيني جلو ميرود و مخاطب را براي ديدن قسمت بعدي منتظر ميگذارد. و در نهايت مهم است وقتي اثري محاسنش خيلي بيشتر از معايب آن است بهتر است از محاسن آن صحبت كنيم و به خالق اثر بگوييم تو ميتواني بهتر از اين باشي.
امير افشارفتوحي عضو انجمن منتقدان سينما
تبلیغات متنی
کلیه تمام حقوق برنامه نویسی و طراحی قالب متعلق به رویا بلاگ می باشد.